امرداد
اجتماعی

شناخت دیگران هوش و آگاهی است،

شناخت خود،خرد ناب است.

تسلط بر دیگران قدرت است،

تسلط بر خود، قدرت حقیقی است.

اگر باور داشته باشید که به اندازه ی کافی دارید،

ثروتمند واقعی هستید.

اگر درمرکز باقی بمانید

و با تمام وجود مرگ را به یاد داشته باشید،

بقای جاودان مییابید.

 

از کتاب چینگ ت تاتو

 

یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:, :: 22:36 :: نويسنده : شیده

هراسانم

نه از ضربان تند قلبم

که از ضربان تند زندگانی

که نبضش تند میزند وما را میبرد به شکواهی

باید به طلوع اندیشید

و تمنای  تپش مهربانی

امروز دو بار عصبانی که نه قلبم به درد آمدو هر دو از مرکزی آموزشی ، که هر جا کاسب

است کسب خود ولی در ورطه دانش مطاع دنیا به چه کار می آید نمیدانم، تکلیف آدم باید روشن

باشد، البته یک چیزی چندین سال هست که هیچ کس سر جای خودش نیست اولین گزینه کاری،

خدا را گم کرده ایم ، یک جایی توکلمان جا مانده، یکجایی در برهوت خود را گم کردیم، حس 

میکنم هر چه الغوث الغوث خوانده میشود عادت است یا توقع درما ایجاد میشود وطلبکارتر،

هیچ چیز دیگر به خودمان نمی آورد، خدا باید دوباره از روح خودش در ما بدمد، دستمان از

دستش در آمده ، مثل گله ایی بی چوپان رها شده ایم در چرای دنیا که پروار شویم که قربانی

طمع هم شویم، خیلی دل نگران خودم هستم خیلی دلم میسوزد از اینکه انسانیتمان گم شد، آدرس

خانه را در تمنای دنیا گم کردیم. که شبی آرام هم در سر بر بالین نمیگذاریم. شاید تن دمی بیاساید

ولی هر صبح خسته تر از صبح قبل شروع میکنیم. خدای تو را به خودت و اولیایت  شبهای

قدر مقلب القلوب ما باش حالمان را به احسن حال تبدیل کن، نزدیکمان کن به اشرف مخلوقاتت

بودن.

سه شنبه 8 مرداد 1392برچسب:, :: 21:42 :: نويسنده : شیده


شاید تقریبا از 15 یا 16 سالم بود که با شبهای قدر و دعاهای آن آشنا شدم. اولین بارها

خونه همسایه روبرویمان مراسم شب قدر برگزار میکردند شرکت میکردم، مادرم ازمراسم

مذهبی فقط نماز و روزه و نذری دادن حجاب را رعایت میکرد و دعاها را من از جای دیگر

یاد گرفتم، همان مراسم ها برای من شروع تفکر جدیدی شد، که به اعمال ورفتارم جوردیگری

نگاه کنم، البته لعن و نفرین دعا را نمیخواندم  ولی جاهایی  که از بخشش و رحمت بود را

میخواندم،  وبعد با عرفان آشنا شدم و با خدا جور دیگری آشنا شدم خیلی مهربان و رئوف تر

از آن چیزی که مادر میگفت بود. و حالا سالهاست که بغیر از شبهای قدر ماه رمضان شبهای

قدر دیگری نیز دارم که سعی میکنم به خدا نزدیک شوم و جوری از حساب اشتباهاتم کم کنم،

ولی در این سه شب ماه رمضان مخصوصا شب 21 را دوست دارم در مراسم های دسته

جمعی شرکت کنم، آرامش خاصی در دعاهای جمعی پیدا میکنم، ولی امشب نشد که نشد

بخاطرسرماخوردگی دخترکوچکم، نه اینکه مراسم را خودم به تنهایی اجرا نکنم نه ولی آن

حال و هوارا ندارد، ولی حس میکنم خدا زیر همین آسمان تراس کوچک خانه ام نیز من را

میبیند و میتواند راه را بهتر نشانم دهد که کجروی و کج خلقیها و کج فهمیهایم را جبران کنم،

از خدا میخواهم که شاد سلامتم نگه دارد تا بهتر بتوانم آینه دار اعمالرفتار خودم باشم، جای

سبک و سنگین کردن اعمال دیگران راه خودم را پیدا کنم.             آمین

 

 

 

 

 

 

دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:, :: 23:19 :: نويسنده : شیده

توی سفر قدر باید دلداده باشی تا بتوانی دلدادگی را تفسیر کنی، مسیر دلدادگی یعنی شکافتن خود،

یعنی خرد کردن من و یعنی دل را به او سپردن، کتاب عظیم را واسطه کنی بین دلت وخدا.

همیشه گفته اند که واسطه خودش فاصله است ولی این واسطه پل است و اعتبار.

حالا روی زمین در آسمانی، از مبدا خود حرکت میکنی و به مقصد :خدا: میرسی

شنبه 5 مرداد 1392برچسب:, :: 1:7 :: نويسنده : شیده

زندگی پازلی است هزار تکه و در هم ریخته و هرکس پازل خودش را دارد بدون نمونه که هر کس خودش باید بچیند اگر شده هزاربار.

گاهی احساس میکنم که خدا هر بار ولمان میکند روی زمین تا  پازلی را بچینیم همینطور  میرویم و میاییم, سبکسرانه هرکدام را بگوشه ایی میاندازیم, وقت تمام. میروی آن بالا و از آن بالا خدا نشانت می دهدکه چه کرده ایی با هزار التماس می خواهی برت گرداند این بار دقت میکنیم حواسم را جمع میکنم آخرین ضجه های التماست را وقتی از مادر بدنیا می آیی می زنی گریه بدنیا آمدن دوباره.

اما دوباره زندگی را در هم و برهم میچینی و آخرش با گریه هم میروی, که چه بهتر والا گندت دنیا را پر میکرد لااقل خودت از بوی گندت دیگر داشتی بالا می آوردی اما آن بار که با خنده دیگران و گریه خودت بدنیا آمده بودی اینبار هم خسته از این امتحان سخت جلسه را ترک میکنی , اصلا هم به فکر التماسهای این امتحان دوباره نیستی اینبار دیگران میگریند و تو میخندی و دوباره التماس.

خدایا به خودم آر, بفهمم سر حرفم باشم جو گیر دنیا نشوم بدانم برای چه آمده ام ولی این تمنای دل این دانایی این دنیا انسانیتم را به یغما میبرد

15دی 80

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 

 

پنج شنبه 3 مرداد 1392برچسب:, :: 13:10 :: نويسنده : شیده
 
 
کجای زمین ایستاده ام و چنبره بر چه زده ام دنبال چه هستم؟
 صد بار آمده ام و رفته ام صد بار دیگر هم خواهم آمد آخرش چه؟ نباید تغییر و تحولی!
هنوز روح جسمت به این دنیای بیشتر از آن که باید چسبیده, از این که چه بپوشم ؟ چه بخورم؟
کجا زندگی کنم ؟ چه چیزهایی داشته باشم؟
همه مانند کوهنوردی شده ایم که آنقدر وسیله واسباب دنبال خود یدک میکشیم که به پای کوه هم
نمی توانیم برسیم, حمال و نگهبان وسایلمان هستیم , جایی باید سبک و راحت شد با یک کوله
پشتی کوچک هم میتوان رفت اینطور با خودت تکلیفت روشن است آزاد و رها, وقتی تکلیفت
را با خودت و زندگی ونیازهایت روشن کرده باشی همه چیز داری راحت و آسوده سبکبال
میتوانی تا بالا کوه پروازکنی.
ولی......ولی..........خانه..........ماشین..........زندگی............ میشود.
وقتی خدا جسم را به انسان ارزانی داد با این جسم تمنا را نیز در آن نهاد تا انسان را بیازماید.
نه حکمت آمدن را میفهمیم و نه حکمت رفتن را,در جا ایستاده ایم و پای درلجن میکوبیم.
خدایا  به حرمت دستهایی که این شبها به سویت دراز میشود آرامشان ده بفهمیم نیازمان را,
حرمت نهیم انسانیتمان, حرمت دهیم به مخلوقاتت
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
پنج شنبه 3 مرداد 1392برچسب:, :: 12:39 :: نويسنده : شیده

کلمات واقعا" نقابند و بندرت معنی حقیقی را بیان میکنند, در واقع تمایل دارند که آن را پنهان کنند.

اگر توانستید در عالم خیال زندگی کنید دیگر احتیاج به مذهب ندارید زیرا می توانید با قوه خیال

دریابید که انسان بعد از مرگ دوباره درکار جهان شرکت میجوید. بار دیگر تکرار میکنم که هیچ

اهمیتی ندارد که که بدانیم بعد از این زندگی چیزی هم هست یا نه؟ آنچه مهم است انجام دادن درست

کار است . آگر آن درست باشد همه چیز درست خواهد بود جهان یا طببیعت برای من همان چیزی

است که خدا برای دیگران است.

 خطاست که اگر فکر کنیم که طبیعت دشمن بشر است و باید بر آن غلبه یافت. نه , ما باید طبیعت

را به چشم مادرمان بنگریم و با آرامش خودمان را به او تسلیم کنیم و اگر به این نکته توجه داشته

باشیم خیلی راحت میتوانیم احساس کنیم که به جهان باز میگردیم. همه ما در حقیقت جز لا یتجزای

این کلیم.                                      هرمان هسه

 

 

 

 

 

سه شنبه 1 مرداد 1392برچسب:, :: 17:4 :: نويسنده : شیده

 
نقطه شروع و پایان زندگی مشخص است و طول مسیر و نوع مسیر به عوامل زیادی بستگی دارد
میزان تلاش ونگرشمان, خانواده, جامعه ........... ولی در هر کدام از این مسیرها  میتوان حس
خوب گرفت و خوب زندگی کرد اگر لجبازی نکنیم اگر مغرور نباشیم, اگر تلاش کنیم عادات سخت
 را کنار بگذاریم وجور دیگری نگاه کنیم بی حب و بغض
سه شنبه 25 تير 1392برچسب:, :: 15:34 :: نويسنده : شیده

مرور

و هزار بار زندگیت را شخم میزنی زیر و رو میکنی نه اینکه دنبال مقصر بگرد نه,  فقط میخواهی ببینی کجاها بی دقتی کردی کجاها حواست پرت این مزرعه زندگی شده , میتوانست پر بارتراز این باشد , کجا میتوانستی کاری انجام دهی و ندادی نسل دهه چهل رانسل سوخته میداندد چون دوران تحولاتجسمانیشان با تحولات اجتماعی همراه بود,زندگی را زمانی شروع کردند که حالا بحرانهای میانسالی آنها همزمان شده با دوران سرکشیهای فرزندانشان, پدر ومادرهای خسته  فرزندان عصبانی دارند

باید چاره اندیشید باید راهی پیدا کرد تا نسل دهه چهل با نسل دهه شصت و هفتاد  را بهم نزدیک کرد برای ارتباطی از جنس مهربانی, عشق.  

به نظر شما دوست دهه چهل یا دوست  دهه شصت و هفتاد  چه باید کرد؟
 

خیابان خلوت ده صبح یکباره ماشینها فشرده شدند وخیابان بسته شد ماشین که جلوتر رفت همه نگاهها

بسمت ماشینی بود که برای این جماعت اتول سوار و پیاده های کنار خیابان شو اجرا میکردند.

هفت دختر 18 یا 19 ساله در پژو 206 آهنگی را با صدای بلند ضبط میخواندند که به کلمه تو

که میرسیدند با دست ماشینها و آدمهای اطراف را نشان می دادند یک عده هم با دوربینهای موبایل

خود از آنها فیلم برداری میکردند که حتما بعد بلوتوث کنند به کل شهر؛ دخترها با مقنعه و چهره

معصوم که یا از دانشگاه در رفته بودند یا ساعت کلاسشان نبود و در خیابان دور میزدند حرکات و

و رفتارشان مطابق تیپ لباسشان نبود. راننده ماشین من خجالت زده انگار او این کارها را کرده

باشد یا شاید بچه ایی این سن داشت مدام میگفت چرا اینکار را میکنند؟ چیزی مصرف کرده اند؟ یا

 لج کرده اند؟

ولی این بچه ها بزرگ نشده بودند؛ این بچه ها هیچ از رفتارهای اجتماعی نمیدانستند؛ بچه هایی

 بودندبا امکانات بدون زحمت و بدون یاد گرفتن رفتارهای اجتماعی؛

این همه کلاس درس؛ زبان؛ موسیقی؛ کجا کلاس رفتاری؛

 

 

جمعه 21 تير 1392برچسب:, :: 22:0 :: نويسنده : شیده
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان امرداد و آدرس emrdadshied.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 21
بازدید هفته : 31
بازدید ماه : 31
بازدید کل : 13835
تعداد مطالب : 22
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1