امرداد
اجتماعی
امردادشید چرایی این اسم؟ امرداد بخاطر نمردنم از بیماری سخت و شید شاید خورشید کوچکی شوم بعد از این بیماری برای همدردانم بیماری سرطان نامش وحشتناک هست پشت همه را میلرزاند مرگ اصلا وحشتناک نیست ولی تمام شدن فرصت بدون آنکه بدانی چه کرده ایی کوله بارت را جمع کرده ایی بهمت میریزد, مرگ برای همه هست ولی فرق هست در آنی گریبانت را بگیرد و یا وقتت بدهند در عذابی هولناک بین زمین و آسمان, دست پای بسته که نمی شود کوله بار جمع کرد, شیمی درمانی جسمت را مانند سرب به زمین میچسباند درگیـرت میکند آنقدر خسته میشوی که دوست داری همه چیز تمام شود و نمیشود تو را با سنجاق کوچکی به دنیا چسبانده اند تاب میخوری بین رهایِی و اسارت, تمام شده ایی اما هزار چشم نگران اطرافت هست که هرکدام سنجاقی به روحت فرو میکنند تا پیوندت را بدنیا بیشتر کنند, الان که به گذشته نگاه میکنم فکر میکنم تمام فریادهایم که به گوش کسی نمی رسید و قرار هم نبوده به گوش کسی برسد تا به خودم بیایم ببینم کجا ایستاده ام هر کس رسالت انجام کاری را دارد برای پرواز روح خود.
نظرات شما عزیزان:
سلام عالیییییییییی بود واقعا خوب بود به من هم سر بزن
پنج شنبه 20 تير 1398برچسب:, :: 22:40 :: نويسنده : شیده
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید پيوندها
تبادل لینک
هوشمند
|
||||||||||||||||
|