لازم است گاهی از خانه بیرون بیایی و خوب فکر کنی ... ببینی باز هم میخواهی به آن خانه برگردی یا نه ؟
لازم است گاهی از محل عبادت بیرون بیایی و ببینی پشت سر اعتقادت چه می بینی ؟ ... ترس ، حقیقت یا ریا ؟!
لازم است گاهی از ساختمان اداره بیرون بیایی و فکر کنی که چقدر شبیه آرزوهای نوجوانی ات است ؟
لازم است گاهی درختی ، گلی را آب بدهی ... حیوانی را نوازش کنی ، غذا بدهی ... ببینی هنوز از طبیعت چیزی در وجود...ت هست یا نه !
لازم است گاهی پای کامپیوترت نباشی ، گوگل و ایمیل و فلان را بیخیال شوی ؛ باخانواده ات دور هم بنشینید ... یا گوش به درد دل رفیقت بدهی و ببینی زندگی فقط همین آهنپارهی برقی است یا نه !
لازم است گاهی بخشی از حقوقت را بدهی به یک فرد محتاج ؛ تا ببینی در تقسیم عشق ، در نهایت تو برنده ای یا بازنده ؟
لازم است گاهی عیسی باشی ... ایوب باشی ... انسان باشی ... ببینی میشود یا نه ؟
و بالاخره لازم است گاهی از خود بیرون آمده و از فاصله ای دورتر به خودت بنگری ؛ و از خودت بپرسی که سال ها سپری شد تا آن شوم که اکنون هستم ... آیا ارزشش را داشت ؟!
نظرات شما عزیزان: